ml>
سلام خدمت همه دوستا ن عزیز ومحترم
چند روز پیش از طرف بزرگوارانی مانند محمد علی (ایران اسلام )امیر حسین (گنبد افلاک ) دعوت شدم برای خواندن مطالب وسرگذشت اصحاب ویاران امام حسین (ع)
خوب بر حسب وظیفه خودم رسم ادب را به جا آورده ورفتم وسرگذشت یاران امام حسین را که کمتر شنیده بودم خواندم .با خود گفتم وبا آه وافسوس که ما کجاییم که یاران امام حسین را هنوز نشناخته ایم .
اگر بگویم باورتان نمیشود زیرا هنوز هم برای خودم باور کردنی نیست شب در خواب دیدم که یکی از یاران امام حسین هست به نام حنظله که باز برای اولین بار است که نام ایشان را شنیدم در خواب دیدم که در مورد من هم کوتاهی شده وکسی نام مرا به خاطر ندارد همچنین به یاد
صبح که از خواب بیدار شدم با خود گفتم که همچین اسمی اصلا وجود ندارد زیرا اون اسم یادم رفته بود .زیاد اهمیت ندادم .تا اینکه باز خوابی در همین مورد دیدم دیگر درنگ را جایز ندانستم زیرا چند مدت پیش در جایی گلایه کردم که چرا امام حسین نیم نگاهی به ما نمیاندازد
پس با خود گفتم ومتوجه شدم ودرکش کردم که این نگاه امام حسین به این بنده حقیر وگنهکار خودش است که از من گنهکار خواسته در مورد شناخت یارانش چیزی بنگارم
هر چند این نگارش از طرف من نباشد
اما با خود عهد کردم هر طور شده در موردحنظله این یار امام حسین مولا وسرورم آقا ابا عبدالله مطلب کوچکی را بنگارم باشد که مورد قبولش واقع شود
یا حسین مظلوم قربان اون نگاهی که به به این بنده سراپا تقصیر انداختی
حنظله ، از جوان مردان روزگار و شجاعان نامدار ، و از انسان هاى برجسته بود .
ارباب رجال و مقاتل و محدثین ، نام نامى و اسم گرامى و نورانى او را زینت کتاب هاى خود کرده اند ، و او را از بزرگان کم نظیر شیعه به شمار آورده اند ، و وى را به شجاعت و فصاحت زبان ، و قرائت قرآن ستوده اند .
او در دلِ فتنه و ناامنى ، و جوّ ارعاب و وحشت ، و فضاى جاسوسى و ترس ، خود را از کوفه به کربلا رسانید ، تا با دفاع از دین و اهل بیت (علیهم السلام) گوى سعادت دنیا و آخرت را به دست آورد .
حنظله از جمله کسانى است که حضرت حسین (علیه السلام) او را براى گفتگو با سردار سپاه دشمن ، ابن سعد عنید ، گسیل داشت .
در کتاب شریف منتهى الآمال آمده : حنظله قَدّ مردى برافراشت و پیشاپیش امام ایستاد و در حفظ و نگهدارى آن حضرت ، خود را سپر تیر و نیزه و شمشیر ساخت ، و هر زخم شمشیر و سنانى که به قصد امام مى رسید آن را عاشقانه به جان خود مى خرید ; و همى ندا در مى داد که :
اى قوم ! من مى ترسم بر شما همانند آن عذاب هایى که بر امت هاى گذشته وارد شد وارد شود ، و مانند عذاب هاى قوم نوح و عاد و ثمود ، و آنان که پس از ایشان راه کفر و انکار گرفتند بر شما نازل گردد ، من بر شما از روز قیامت مى ترسم ، روزى که از صحراى محشر رو به دوزخ گردانید و شما را از عذاب الهى نگاه دارنده اى نباشد .
اى قوم ! حسین را مکشید که خدا شما را به سبب عذاب ، مستأصل و هلاک کند .
مطابق برخى از روایات ، حضرت حسین (علیه السلام)فرمود :
اى حنظلة بن اسعد ! خدا تو را رحمت کند . بدان که این گروه مستوجب و مستحق عذاب شدند . تو اینان را به سوى حق دعوت کردى ولى آنان از پذیرش دعوتت امتناع کردند ، و بر تو و یارانت تاختند و به تو و اصحاب تو ناسزا گفتند .
حنظله گفت :
فدایت شوم سخن به صدق گفتى ، آیا من به سوى پروردگارم نروم ، و به برادرانم ملحق نشوم ؟
حضرت فرمود :
چرا اى حنظله ! شتاب کن و به سوى آنچه از جانب حق برایت مهیا شده برو که از دنیا و آنچه در دنیاست بهتر است . آرى ، برو به سوى سلطنتى که هرگز کهنه نشود و زوال نپذیرد .
پس حضرت را وداع کرده و گفت :
حضرت حسین دعاى حنظله را آمین گفت ، سپس حنظله به میدان شتافت و سر در راه جانان داد و جان به جان آفرین از طریق شهادت تسلیم کرد .
از همه شما عزیزان التماس دعای خیر دارم
نوشته شده توسط : مسافر کربلا